دلنوشته ای از شهید چمران
نوشته شده توسط زهرا قرباني جلال ابادي در 11 آبان 1396 in بدون موضوع
خدایا ابراهیم را گفتی که عزیزترین فرزندش را قربانی کند و او اسماعیل را مهیای قربانی کرد . هنگامی که کارد را به گلوی فرزندش نزدیک می کرد ندا آمد که دست نگه دار و ابراهیم آزمایش خود را داد وزمان زیادی گذشت….تا قربانی کاملی که عزیزترین فرزندان آدم بود به درجه قربانی شدن رسید و او حسین بود…..
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...